دیکشنری
داستان آبیدیک
centumvir
sentʌmvəɹ
فارسی
1
عمومی
::
عضومحكمه كشوری كه مركب ازصد تن بود
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CENTRIFUGAL FORCE
CENTRIFUGATION
CENTRIFUGE
CENTRING
CENTRIOLE
CENTRIPETAL
CENTRIPETAL FORCE
CENTRISM
CENTRISTS
CENTROID
CENTROIDAL AXIS
CENTROIDS
CENTROPERIPHERAL MODE
CENTROSPHERE
CENTRUM
CENTUMVIR
CENTUPLE
CENTUPLICATE
CENTURION
CENTURY
CEO
CEO DUALITY
CEO OUTSIDER/INSIDER STATUS
CEO TENURE
CEO'S POWER
CEPHALAD
CEPHALALGIA
CEPHALALGIC
CEPHALIC
CEPHALIC REIN
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید