دیکشنری
داستان آبیدیک
chare
ʃɑɹ
فارسی
1
عمومی
::
بازگشت، برگشتن، كردن، انجام دادن، فرصت، كار روز
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CHARACTERISTIC CURVE
CHARACTERISTIC EARTHQUAKE
CHARACTERISTIC ENERGY
CHARACTERISTIC FUNCTION
CHARACTERISTIC VARIATION
CHARACTERISTIC WELL LOSSES
CHARACTERISTICS
CHARACTERIZATION
CHARACTERIZE
CHARACTERIZING REGION
CHARACTERLESS
CHARADE
CHARBON
CHARCOAL
CHARCUTERIE PRODUCT
CHARE
CHARGE
CHARGE AGAINST
CHARGE AREA
CHARGE AT
CHARGE CARRIER
CHARGE COUPLED DEVICE
CHARGE DAFFAIRES
CHARGE D'AFFAIRES
CHARGE DOWN ON
CHARGE FOR
CHARGE IN
CHARGE IT TO THE DUST AND LET THE RAIN SETTLE IT
CHARGE OFF
CHARGE OFF AS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید