دیکشنری
chargeable
t͡ʃɑɹd͡ʒəbəl
فارسی
1
عمومی
::
اتهام پذیر، پرشدنی، قابل بدهی یا پرداخت
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CHARGE COUPLED DEVICE
CHARGE DAFFAIRES
CHARGE D'AFFAIRES
CHARGE DOWN ON
CHARGE FOR
CHARGE IN
CHARGE IT TO THE DUST AND LET THE RAIN SETTLE IT
CHARGE OFF
CHARGE OFF AS
CHARGE ON
CHARGE OUT
CHARGE TEMPERATURE
CHARGE UP
CHARGE UP TO
CHARGE WITH
CHARGEABLE
CHARGED
CHARGED UP
CHARGER
CHARGER PRESSURE RATIO
CHARGING ENERGY
CHARILY
CHARINESS
CHARIOT
CHARIOT BURIAL
CHARIOTEER
CHARISM
CHARISMA
CHARISMATIC TRANSFORMATIONAL LEADERSHIP
CHARISMATICS
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید