دیکشنری
داستان آبیدیک
chinned
t͡ʃɪnd
فارسی
1
عمومی
::
دارای چانه، غبغب دار
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CHINE CHILLA
CHINESE
CHINESE COMMUNIST PARTY
CHINESE HAMSTER OVARY
CHINESE MILITARY DIPLOMACY
CHINESE PEOPLE'S POLITICAL CONSULTATIVE CONFERENCE
CHINESE PERSONALITY ASSESSMENT INVENTORY
CHINESE WALKING
CHINIOSERIE
CHINK
CHINK GRAFTING
CHINK IN ARMOR
CHINK IN ONE'S ARMOR
CHINKARA
CHINKING
CHINNED
CHINO
CHINTZ
CHINTZ MAKING
CHINTZY
CHIONOPHILE
CHIP
CHIP AND DIP
CHIP AT
CHIP AWAY
CHIP AXE
CHIP IN
CHIP OF THE OLD BLOC
CHIP OFF THE OLD BLOCK
CHIP ON ONE'S SHOULDER
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید