دیکشنری
داستان آبیدیک
circa
sɜɹkə
فارسی
1
عمومی
::
دراطراف، درحدود، تقریبا
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CINGULATE
CINGULATE GYRUS
CINGULUM
CINNABAR
CINNAMON
CINNAMON PER
CINQFOIL
CINQUE
CINQUECENTO
CINQUEFOIL
CIP DEVIATION
CIPHER
CIPHERING
CIPHERTEXT
CIPROFLOXACIN
CIRCA
CIRCA RELIGION PHOTO LIBRARY
CIRCADIANRHYTHM
CIRCASSIA
CIRCASSIAN
CIRCASSIAN SABRE
CIRCINATE
CIRCLE
CIRCLE AROUND
CIRCLE DANCE
CIRCLE OF CARE
CIRCLE OF COMPETENCE
CIRCLE OF DIGNITY
CIRCLE OF SECURITY INTERVIEW
CIRCLE Y
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید