دیکشنری
داستان آبیدیک
circularly
sɜɹkjələɹli
فارسی
1
عمومی
::
بطورمدوریاچرخی، بشكل بخش نامه
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CIRCULAR CAP
CIRCULAR CYLINDER
CIRCULAR DISCUSSION
CIRCULAR LIST
CIRCULAR ORBITAL MOTION
CIRCULAR POLARIZED LIGHT
CIRCULAR PROFILE
CIRCULAR QUESTIONING
CIRCULAR REASONING
CIRCULAR SAW
CIRCULAR SHIFT
CIRCULAR SUPPLY CHAIN
CIRCULAR TRADING
CIRCULARITY
CIRCULARIZE
CIRCULARLY
CIRCULATE
CIRCULATE AMONG
CIRCULATE THROUGH
CIRCULATED
CIRCULATED UNCIRCULATED
CIRCULATING
CIRCULATING EDIUM
CIRCULATING FLUIDIZED BEDS
CIRCULATING LIBRARY
CIRCULATING MEDIUM
CIRCULATING STORAGE
CIRCULATION
CIRCULATION AREA
CIRCULATION ZONE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید