دیکشنری
داستان آبیدیک
cleared
kliɹd
فارسی
1
عمومی
::
ترخیص شده، منقی، زدوده، زدوده
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CLEAR THE AIR
CLEAR THE DECKS
CLEAR THE TABLE
CLEAR THE WAY
CLEAR UP
CLEAR VOICED
CLEAR WITH
CLEARANCE
CLEARANCE BAY
CLEARANCE CERTIFICATE
CLEARANCE ENVELOPE
CLEARANCE LOST TIME
CLEARANCE PLATFORM
CLEARANCE RATE
CLEARANCE VOLUME
CLEARED
CLEARHEADED
CLEARING
CLEARING AND SETTLEMENT
CLEARING AND SETTLEMENT SYSTEM
CLEARING HOUSE
CLEARING IRON
CLEARING WIDTH
CLEARINGHOUSE
CLEARLY
CLEARNESS
CLEARWATER
CLEAT
CLEAVABLE
CLEAVAGE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید