دیکشنری
داستان آبیدیک
coaming
komɪŋ
فارسی
1
عمومی
::
حائل (عرشه كشتی)، ظرف لبه بلند
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
COAL TAR
COAL TAR PITCH
COAL WHIPPER
COALD PIT
COALER
COALESCE
COALESCE INTO
COALESCENCE
COALESCENT
COALFIELD
COALITION
COALITION FORCE
COALITION SUPPORT FUNDS
COALITIONS
COALY
COAMING
COAMINGS
COAPPLICATION
COAPT
COAPTATION
COARCTATE
COARCTATION
COARSE
COARSE AGGREGATE
COARSE FIBRED
COARSE FISH
COARSE GRAINED
COARSE GRAINED MATERIAL
COARSE TASK
COARSE WOODY DEBRIS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید