دیکشنری
coherently
kohiɹəntli
فارسی
1
عمومی
::
بطورمربوط
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
COHABIT WITH
COHABITANT
COHABITATION
COHABITING COUPLES
COHEIR
COHEN’S D
COHERE
COHERENCE
COHERENCY
COHERENT
COHERENT CHARGE
COHERENT EXTRAPOLATED VOLITION
COHERENT NOISE
COHERENT STRUCTURE THEORY
COHERENT SYSTEMS
COHERENTLY
COHESION
COHESIVE
COHESIVE FORCES
COHESIVE ZONE
COHESIVENESS
COHORT
COHORT ANALYSIS
COHORT EFFECTS
COHORT QUALITY CONTROL SYSTEMS
COHORT STUDY
COI
COIF
COIFFEUR
COIFFURE
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید