دیکشنری
داستان آبیدیک
coincident
koɪnsɪdənt
فارسی
1
عمومی
::
همرویده، واقع شونده دریكوقت، متلاقی، منطبق
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
COIL PRESSURE DROP
COIL SPRING
COIL UP
COIL UP INTO
COIL WINDING MACHINE
COILED TUBING
COILING
COIN
COIN A PHRASE
COIN MONEY
COINAGE
COINBASE
COINCIDE
COINCIDE WITH
COINCIDENCE
COINCIDENT
COINCIDENT CURRENT
COINCIDENT TIME LINE
COINCIDENTAL
COINER
COINEX UNLIMITED
COINSTANTANEOUS
COINSURANCE
COINSURE
COINTEGRATE
COINTEGRATION
COINTEGRATION TEST
COIR
COITAL
COITION
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید