دیکشنری
داستان آبیدیک
commandeer
kɑməndiɹ
فارسی
1
عمومی
::
برای ارتش برداشتن، مصادره، وارد بخدمت اجباری كردن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
COMINGS IN
COMIT LANGUAGE
COMITIA
COMITY
COMKPLIANT
COMKPLIMENTARILY
COMMA
COMMA SEPARATED VALUES
COMMAND
COMMAND AND CONTROL (C2)
COMMAND DESTRUCT
COMMAND LANGUAGE
COMMAND PERFORMANCE
COMMANDANT
COMMANDANTSHIP
COMMANDEER
COMMANDER
COMMANDER IN CHIEF
COMMANDERSHIP
COMMANDERY
COMMANDING OFFICER
COMMANDINGLY
COMMANDMENT
COMMANDO
COMMANDO RANGER
COMMANDS
COMMAS OVER THE PAGE
COMME DES GARÇONS INCENSE JAISALMER
COMME DES GARÇONS INCENSE KYOTO
COMME IL FAUT
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید