دیکشنری
داستان آبیدیک
commodore
kɑmədɔɹ
فارسی
1
عمومی
::
ناخدا، افسر فرمانده دریایی
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
COMMODITIES FUTURES TRADING COMMISSION
COMMODITIZE
COMMODITY
COMMODITY BUNDLE
COMMODITY CREDITY CORPORATION
COMMODITY CULTURE
COMMODITY FETISHISM
COMMODITY FUTURES
COMMODITY FUTURES TRADING COMMISSION
COMMODITY MARKET
COMMODITY MONEY
COMMODITY PRICE
COMMODITY PRODUCT
COMMODITY TRADE
COMMODITY TRANSFORMATION
COMMODORE
COMMON
COMMON AGRICULTURAL POLICY
COMMON ARTICLE
COMMON AS AN OLD SHOE
COMMON AS DIRT
COMMON AVERAGE REFERENCE
COMMON BASE CIRCUIT
COMMON BODY OF KNOWLEDGE
COMMON CARRIER
COMMON CAUSE
COMMON COLD
COMMON COLLECTOR
COMMON CONTENT KNOWLEDGE
COMMON COSTS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید