دیکشنری
completive
kəmplitɪv
فارسی
1
عمومی
::
تمام كننده، مكمل، تكمیل كننده
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
COMPLETE METRIC SPACE
COMPLETE PROTECTION
COMPLETE SOLUTION
COMPLETE STATISTIC
COMPLETED PERFORMANCE METHOD
COMPLETED RECOVERY
COMPLETELY
COMPLETELY ADDITIVE MEASURE
COMPLETELY NORMAL SPACE
COMPLETELY SPECIFIED
COMPLETENESS
COMPLETION
COMPLETION CODE
COMPLETION OF THE WORK
COMPLETION STRING
COMPLETIVE
COMPLEX
COMPLEX ADAPTIVE SYSTEM
COMPLEX ADAPTIVE SYSTEMS
COMPLEX CAPITAL STRUCTURE
COMPLEX CONJUGATE
COMPLEX COORDINATES
COMPLEX DETECTION
COMPLEX EVENT PROCESSING
COMPLEX FRACTION
COMPLEX FUNCTION
COMPLEX HILBERT SPACE
COMPLEX MUTATION TYPE
COMPLEX NUMBER
COMPLEX NUMBERS
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید