دیکشنری
داستان آبیدیک
concordant
kɑnkɔɹdənt
فارسی
1
عمومی
::
هماهنگ، جور، هم اهنگ، هم نوا، موزون، موافق، متوازن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CONCLUSIVE EVIDENCE
CONCLUSIVELY
CONCLUSIVENESS
CONCOCT
CONCOCTION
CONCOCTOR
CONCOLOROUS
CONCOMITANCE
CONCOMITANCY
CONCOMITANT
CONCOMITANT ESTROGEN DEFICIENCY
CONCOMITANT VARIABLE
CONCONANCY
CONCORD
CONCORDANCE
CONCORDANT
CONCORDAT
CONCOURSE
CONCRESCENCE
CONCRESCENT
CONCRETE
CONCRETE CONSTRUCTION
CONCRETE DISTRIBUTOR BOOM
CONCRETE EXPERIENCE
CONCRETE FACED ROCK FILL DAMS
CONCRETE FACED ROCKFILL DAM
CONCRETE FLOOR
CONCRETE MASONRY UNITS
CONCRETE MIXTURE
CONCRETE OPERATIONAL
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید