دیکشنری
داستان آبیدیک
confessor
kənfɛsəɹ
فارسی
1
عمومی
::
كسی كه كیش خود را اشكارا اعتراف میكند، معترف
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CONFERENCE OF MEMBER NATIONS
CONFERENCE SUITE
CONFERENTIAL
CONFERMENT
CONFERRABLE
CONFERREE
CONFERVA
CONFESS
CONFESS TO
CONFESSEDLY
CONFESSION
CONFESSION IS GOOD FOR THE SOUL
CONFESSIONAL
CONFESSIONAL BALANCE
CONFESSIONARY
CONFESSOR
CONFETTI
CONFIDANT
CONFIDANTE
CONFIDE
CONFIDE IN
CONFIDENCE
CONfiDENCE VARIABLE
CONFIDENCE GAME
CONFIDENCE INDEX
CONFIDENCE INTERVAL
CONFIDENCE LEVEL
CONFIDENCE LIMITS
CONFIDENCE MAN
CONFIDENCE TRICK
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید