دیکشنری
داستان آبیدیک
corked
kɔɹkt
فارسی
1
عمومی
::
سربسته، چوب پنبه دار، باچوب پنبه سوخته سیاه شد
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CORESPONDENT
CORESPUN YARN
CORF
CORIACEOUS
CORIANDER
CORIANDER SEED
CORING
CORINTHIAN
CORINTHIAN BRASS OR
CORK
CORK HIGH AND BOTTLE DEEP
CORK JACKET
CORK OAK
CORK UP
CORKAGE
CORKED
CORKER
CORKINESS
CORKING
CORKSCREW
CORKSCREW STAIRCASE
CORKWOOD
CORKY
CORM
CORMOPHYTE
CORMORANT
CORN
CORN BALL
CORN CHANDLER
CORN COB
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید