دیکشنری
داستان آبیدیک
corroborative
kɔɹobɔɹətɪv
فارسی
1
عمومی
::
تایید كننده، تقویت میز، موید
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CORRESPONSIVE
CORRIDOR
CORRIDOR COACHING
CORRIDORS OF POWER
CORRIGENDA
CORRIGENDUM
CORRIGIBILITY
CORRIGIBLE
CORRIGIBLY
CORRIVAL
CORROBORANT
CORROBORATE
CORROBORATING EVIDENCE
CORROBORATING EVIDENTIAL MATTER
CORROBORATION
CORROBORATIVE
CORROBORATOR
CORROBOREE
CORROBRANT
CORRODE
CORRODENT
CORRODIBLE
CORROSION
CORROSION ALLOWANCE
CORROSION CONTROL PROCESS
CORROSION COUPON
CORROSION CURRENT
CORROSION DAMAGE
CORROSION EFFECT
CORROSION INDEX
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید