county town

ka͡ʊnti ta͡ʊn


فارسی

1 عمومی:: حاكم‌ نشین‌ استان‌ )درانگلیس(

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code