دیکشنری
countryfied
kʌntɹifa͡id
فارسی
1
عمومی
::
روستا صفت، (countrified=) روستایی
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
COUNTRIFIED
COUNTRY
COUNTRY CLUB
COUNTRY COUSIN
COUNTRY HOUSE
COUNTRY LIFE
COUNTRY LINEN
COUNTRY MADE
COUNTRY MILE
COUNTRY OF MANUFACTURE
COUNTRY OF ORIGIN
COUNTRY PARTY
COUNTRY RISK ANALYSIS
COUNTRY SEAT
COUNTRY SIDE
COUNTRYFIED
COUNTRYMAN
COUNTRYSIDE
COUNTRYWOMAN
COUNTY
COUNTY BOROUH
COUNTY SADDLERY
COUNTY SEAT
COUNTY TOWN
COUP
COUP DE GRACE
COUP DE MAIN
COUP DE THEATRE
COUP DETAT
COUP D'ETAT
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید