crag

kɹæg


فارسی

1 عمومی:: پرتگاه‌، كمر، تخته‌ سنگ‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun projecting mass of rock: They climbed up to the crag.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code