دیکشنری
داستان آبیدیک
crosshatch
kɹɔshæt͡ʃ
فارسی
1
عمومی
::
بطور اریب سایه زدن، بطور متقاطع هاشور زدن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CROSSBONES
CROSSBOW
CROSSBRED
CROSSBREED
CROSSCHECK
CROSSCURRENT
CROSSCUT
CROSSCUTTING PROCESS
CROSSECHECK
CROSSED AND UNCREATE
CROSSED CHAQUE
CROSSED SPRING BALANCE
CROSSES ARE LADDERS THAT LEAD TO HEAVEN
CROSSFERTILIZE
CROSSFLOW FILTRATION
CROSSHATCH
CROSSHEAD
CROSSHEAD SPEED
CROSSHOLE METHOD
CROSSHOLE TOMOGRAPHY
CROSSING
CROSSING LEVEL
CROSSING OVER
CROSSLET
CROSSLINK
CROSSLY
CROSSNESS
CROSSOVER
CROSSOVER CABLE
CROSSOVER DISTANCE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید