داستان آبیدیک

cruiser

kɹuzəɹ


فارسی

1 عمومی:: كشتی‌ یا تاكسی‌ یا كسی‌ كه‌ گشت‌ میزند، رزمناو

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. battle, heavy, light, merchant | cabin, motor, pleasure, sailing PREP. on a/the ~ He served on a merchant cruiser.

Oxford Collocations Dictionary


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code