دیکشنری
داستان آبیدیک
crying
kɹa͡iɪŋ
فارسی
1
عمومی
::
مبرم، جار زننده، گریان، اشكار
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CRY HAVOC
CRY HEART OUT
CRY IN BEER
CRY OFF
CRY ON ONE'S SHOULDER
CRY ONE'S EYES OUT
CRY OUT
CRY OUT FOR
CRY OVER
CRY OVER SPILLED MILK
CRY TO SLEEP
CRY UNCLE
CRY UP
CRY WOLF
CRYBABY
CRYING
CRYING CRY
CRYING IS USELESS
CRYING NEED
CRYING SHAME
CRYING TOWEL
CRYMOTHERAPY
CRYOGEN
CRYOGEN VALVE
CRYOGENIAN
CRYOGENIC
CRYOGENIC AIR
CRYOGENIC ENERGY STORAGE
CRYOGENIC FLUID MANAGEMENT
CRYOGENICS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید