دیکشنری
داستان آبیدیک
cultivator
kʌltɪve͡itəɹ
فارسی
1
عمومی
::
برزگر، كشتكار، ماشین شخم زنی وعلف هرزه كنی
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CULPABILITY
CULPABLE
CULPABLY
CULPRIT
CULT
CULT BRAND
CULTCH
CULTIGEN
CULTIVABILITY
CULTIVABLE
CULTIVAR
CULTIVAR RELEASE
CULTIVARS
CULTIVATE
CULTIVATION
CULTIVATOR
CULTRATE
CULTRATED
CULTS
CULTURAL
CULTURAL ACTIVIST
CULTURAL AND ENVIRONMENTAL CONTROL
CULTURAL BIASES
CULTURAL CIVILIZATIONAL COMPLEX
CULTURAL CIVILIZATIONAL SYSTEM
CULTURAL COMPETENCE
CULTURAL CONTEXT
CULTURAL DIFFUSION
CULTURAL ENVIRONMENT
CULTURAL EXCHANGE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید