دیکشنری
داستان آبیدیک
currie
kʌi
فارسی
1
عمومی
::
(curry=) كاری، زردچوبه هندی
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CURRENT RESOURCES
CURRENT TRANSFORMER
CURRENT UNRESTRICTED FUND
CURRENT UTILIZATION
CURRENT VALUE ACCOUNTING
CURRENT WORKLOAD
CURRENT YIELD
CURRENT YIELD COUPON YIELD
CURRENTLY
CURRICLE
CURRICULAR
CURRICULUM
CURRICULUM PLANNER
CURRICULUM PLANNING
CURRICULUM VITAE
CURRIE
CURRIER
CURRIERY
CURRISH
CURRISHNESS
CURRY
CURRY COMB
CURRY FAVOR
CURRY FAVOR WITH
CURRY POWDER
CURRYCOMB
CURSE
CURSE AT
CURSE FOR
CURSE OF DIMENSIONALITY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید