دیکشنری
curvilinear
kɜɹvəlɪniəɹ
فارسی
1
عمومی
::
دارای خطوط منحنی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CURVE FITTING
CURVE FOLLOWER
CURVE HAND
CURVE PLOTTER
CURVE TO
CURVE TRACER
CURVED
CURVED DAGGER
CURVET
CURVIC COUPLING
CURVICAUDATE
CURVIDENTATE
CURVIFOLIATE
CURVIFORM
CURVILINEAL
CURVILINEAR
CURVILINEAR RELATIONSHIP
CURVIROSTRATE
CUSCUS
CUSE OF A
CUSEC
CUSHAT
CUSHILY
CUSHINGOID
CUSHION
CUSHIONY
CUSHY
CUSP
CUSP REFLECTOR
CUSPATED
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید