دیکشنری
داستان آبیدیک
damaskeen
dæmæskin
فارسی
1
عمومی
::
زرنشان یاسیم نشان كردن، ابداركردن، موجداركردن
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
DAMAGE CONTROL
DAMAGE PROTECTION
DAMAGEABLE
DAMAGED
DAMAGED GOODS
DAMAGED MERCHANDISE
DAMAGES
DAMAGING
DAMAN
DAMASCENE
DAMASCUS
DAMASK
DAMASK DAMASCUS
DAMASK ROSE
DAMASK STEEL
DAMASKEEN
DAME
DAME FORTUNE
DAME NATURE
DAME'S VIOLET
DAMM
DAMN
DAMN IT TO BLUE BLAZES
DAMN WELL
DAMN WITH
DAMN WITH FAINT PRAISE
DAMNABLE
DAMNATION
DAMNATORY
DAMNED
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید