danger was imminent

de͡ind͡ʒəɹ wɑz ɪmənənt


فارسی

1 عمومی:: خط‌ر تهید میكرد، خط‌ر نزدیك‌بود

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code