دیکشنری
danger was imminent
de͡ind͡ʒəɹ wɑz ɪmənənt
فارسی
1
عمومی
::
خطر تهید میكرد، خطر نزدیكبود
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
DANCING MANIA
DANCY
DANDELION
DANDER
DANDIFY
DANDLE
DANDRIFF
DANDRUFF
DANDY
DANDY CART
DANDYISH
DANDYISM
DANE
DANGEOUSLY SICK
DANGER
DANGER WAS IMMINENT
DANGERLESS
DANGEROUS
DANGEROUS GROUND
DANGEROUSLY
DANGEROUSNESS
DANGLE
DANGLE BEFORE
DANGLE FROM
DANGLE IN FRONT OF
DANGLER
DANGLING BONDS
DANIEL
DANISH
DANK
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید