دیکشنری
داستان آبیدیک
deaden
dɛdən
فارسی
1
عمومی
::
بی جان شدن، خرف كردن، بی حس و بی روح كردن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
DEAD SEA
DEAD SERIOUS
DEAD SET AGAINST
DEAD SHOT
DEAD SOLDIER
DEAD SPACE
DEAD STOCK
DEAD TIRED
DEAD TO RIGHTS
DEAD TO THE WORLD
DEAD TREE EDITION
DEAD TYPE
DEAD WEIGHT
DEAD WRONG
DEADBEAT
DEADEN
DEADEN WITH
DEADER THAN A DOORNAIL
DEADFALL
DEADHEAD
DEADLINE
DEADLINE PARTITION PHASE
DEADLINESS
DEADLOCK
DEADLOCK NOTICE
DEADLOCK RESOLUTION NOTICE
DEADLY
DEADLY DULL
DEADLY NIGHTSHADE
DEADLY SIN
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید