دیکشنری
داستان آبیدیک
deficiently
difɪʃəntli
فارسی
1
عمومی
::
بطورناقص
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
DEFERRED CHARGES
DEFERRED METHOD
DEFERRED REVENUE
DEFERRED TAX
DEFERVESCENCE
DEFI
DEFIANCE
DEFIANT
DEFIBRILATOR
DEFIBRILLATION
DEFIBRILLATOR
DEFICIENCY
DEFICIENT
DEFICIENT IN MONEY
DEFICIENT POSITION
DEFICIENTLY
DEFICIT
DEFICIT IRRIGATION
DEFICIT IRRIGATION STRATEGY
DEFIER
DEFILADE
DEFILE
DEFILEMENT
DEFINABLE
DEFINE
DEFINE AS
DEFINE VALUED DIRECTIONS
DEFINED BENEFIT OBLIGATION
DEFINED BENEFIT PLAN
DEFINED FUNCTION
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید