دیکشنری
داستان آبیدیک
demission
dəmɪʃən
فارسی
1
عمومی
::
استعفاء، كنارهگیری، فروتنی، واگذاری، حقارت
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
DEMESNE
DEMETER
DEMI
DEMIGOD
DEMIJOHN
DEMILANCE
DEMILITARIZATION
DEMILITARIZE
DEMILITARIZED ZONE
DEMIMONDAINE
DEMIMONDE
DEMINERALIZED BONE MATRIX
DEMINING
DEMISE
DEMISEMIQUAVER
DEMISSION
DEMIT
DEMITASSE
DEMITINT
DEMIURGE
DEMIURGEOUS
DEMIURGIC
DEMOBILIZATION
DEMOBILIZE
DEMOCRACY
DEMOCRAT
DEMOCRATIC
DEMOCRATIC CAPITALISM
DEMOCRATIC LEADERSHIP
DEMOCRATIC PEACE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید