دیکشنری
داستان آبیدیک
dentation
dente͡iʃən
فارسی
1
عمومی
::
دندانه )دندانه بودن(
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
DENT
DENT UP
DENTAL
DENTAL ADMISSION TEST
DENTAL CARIES
DENTAL CLINIC
DENTAL COMPOSITES
DENTAL CROWN
DENTAL FLOSS
DENTAL IMPLANT
DENTAL RESTORATION
DENTAL TECHNICIAN
DENTAL VENEER
DENTAL WINGS OPEN SOFTWARE
DENTATE
DENTATION
DENTELATED
DENTELLATED
DENTICLE
DENTICULATE
DENTICULATED
DENTICULATION
DENTIFACTOR
DENTIFORM
DENTIFRICE
DENTIGEROUS
DENTIL
DENTILABRAL
DENTILINGUAL
DENTIN
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید