دیکشنری
داستان آبیدیک
desertless
dɪzɜɹtləs
فارسی
1
عمومی
::
بی استحقاق، ناشایسته، بی لیاقت
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
DESECRATION
DESECURITIZATION’
DESEMANTICIZATION
DESENSITIZE
DESENSITIZE TO
DESERT
DESERT A SINKING SHIP
DESERT AND REWARD SELDOM KEEP COMPANY
DESERT CAT
DESERT FOR
DESERT GREENING
DESERTED
DESERTER
DESERTIFICATION
DESERTION
DESERTLESS
DESERVE
DESERVE BETTER FROM
DESERVE CREDIT FOR
DESERVED
DESERVEDLY
DESERVING
DESERVINGNESS
DESEX
DESEXUALIZE
DESICCANT
DESICCATE
DESICCATION
DESICCATIVE
DESICCATOR
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید