دیکشنری
داستان آبیدیک
digamy
da͡igəmi
فارسی
1
عمومی
::
دو زن گیری، عروسی دوباره، دو شوهر گیری
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
DIG AT
DIG DEEP
DIG DOWN
DIG FOR
DIG HEELS IN
DIG IN
DIG INTO
DIG LIMIT OPTIMIZATION
DIG ONE'S OWN GRAVE
DIG OUT
DIG OUT OF
DIG OWN GRAVE
DIG SOME DIRT UP
DIG UP
DIG UP TOMAHAWK
DIGAMY
DIGASTRIC
DIGEST
DIGESTANT
DIGESTER
DIGESTER BINS
DIGESTIBILITY
DIGESTIBLE
DIGESTION
DIGESTION PLANT
DIGESTIVE
DIGESTIVE GLAND
DIGGER
DIGGINGS
DIGHT
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید