دیکشنری
eburnian
ɛbəɹniən
فارسی
1
عمومی
::
عاجی، عاج مانند
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
EBITDA (EARNING BEFORE INTEREST, TAXES, DEPRECIATION AND AMORTIZATION)
EBONIST
EBONITE
EBONIZE
EBONY
EBONY TREE
EBRIETY
EBRIOUS
EBRT (EXTERNAL BEAM RADIATION THERAPY)
EBULATED BED
EBULLIENCE
EBULLIENT
EBULLITION
EBURNATED
EBURNATION
EBURNIAN
ECARIN CLOTTING TIME
ECARINATE
ECAUDATE
ECB
ECBATANA
ECBOLIC
ECCENTRIC
ECCENTRIC COLLAR
ECCENTRIC CONTRACTION
ECCENTRIC EXERCISE TRAINING
ECCENTRIC MOLECULE
ECCENTRIC STEEL BRACING
ECCENTRIC TRANSITION
ECCENTRICALLY
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید