دیکشنری
داستان آبیدیک
effecturate
ɪfɛkt͡ʃəɹe͡it
فارسی
1
عمومی
::
انجام دادن، موجب شدن، فراهم كردن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
EFFECTIVE TEACHING
EFFECTIVE TIME
EFFECTIVE VALUES CONVERSATIONS
EFFECTIVE WALKWAY WIDTH
EFFECTIVELY
EFFECTIVENESS
EFFECTIVENESS MEASURES
EFFECTLESS
EFFECTS TYPE
EFFECTUAL
EFFECTUALITY
EFFECTUALLY
EFFECTUATE
EFFECTUATION
EFFECTUATION THEORY
EFFECTURATE
EFFEMINACY
EFFEMINATE
EFFERENT
EFFERENT DUCULES
EFFERVESCE
EFFERVESCENCE
EFFERVESCENCY
EFFERVESCENT
EFFETE
EFFICACIOUS
EFFICACIOUSLY
EFFICACIOUSNESS
EFFICACITY
EFFICACY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید