دیکشنری
داستان آبیدیک
effusion
ɪfjuʒən
فارسی
1
عمومی
::
جریان بزور، نشد، (مج) اضافه، فوران، برون پخشی، تظاهر، ریزش
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
EFFLUENT TREATMENT
EFFLUVIUM
EFFLUX
EFFLUX PPUMP
EFFLUXION
EFFORT
EFFORT EXPECTANCY
EFFORTFUL
EFFORTFULNESS
EFFORTLESS
EFFORTLESSNESS
EFFRONTERY
EFFULGENCE
EFFULGENT
EFFUSE
EFFUSION
EFFUSIVE
EFFUSIVELY
EFFUSIVENESS
EFQM EXCELLENCE MODEL
EFTSOONS
EG
EGAD
EGALITARIAN
EGALITARIAN DIALOGUE
EGALITARIANISM
EGEST
EGESTA
EGESTION
EGG
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید