دیکشنری
داستان آبیدیک
embarcation
ɛmbɑɹkəʃən
فارسی
1
عمومی
::
سواركشتی شدن، حمل باكشتی، عزیمت باكشتی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
EMANCIPATION DECREE
EMANCIPATOR
EMANCIPATORY
EMANCIPATORY CRITIQUE
EMARGINATE
EMASCULATE
EMASCULATION
EMASCULATIVE
EMASCULATORY
EMBALM
EMBALMMENT
EMBANK
EMBANKMEN
EMBANKMENT
EMBANKMENT DAM
EMBARCATION
EMBARGO
EMBARK
EMBARK FOR
EMBARK ON
EMBARKATION
EMBARRASS
EMBARRASS ABOUT
EMBARRASS INTO
EMBARRASS WITH
EMBARRASSED
EMBARRASSED WITH DEB
EMBARRASSING
EMBARRASSMENT
EMBARRASSMENT OF RICHES
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید