eminent


فارسی

1 عمومی:: خوشنام، متعال‌، برجسته‌، بلند، هویدا، والا مقام‌، مشهور، (مج) بزرگ‌، معروف

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. prominent: She was an eminent scientist at her university.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code