enfranchize

ɪnfɹænt͡ʃa͡iz


فارسی

1 عمومی:: ازادكردن‌، دارای‌ حقوق‌ )شهری‌ (كردن‌، درزبان‌ داخل‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code