دیکشنری
داستان آبیدیک
exomphalus
ɪksɑməlʌs
فارسی
1
عمومی
::
فتق بندناف، فتق سره
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
EXODERMIS
EXODONTIA
EXODONTIST
EXODUS
EXOENZYME
EXOERGIC
EXOFFICIO
EX‑OFFICIO INVESTIGATION
EXOGAMOUS
EXOGAMY
EXOGENOUS
EXOGENOUS CHANGE
EXOGENOUS EVENT
EXOGENOUS SUNK COST INDUSTRY
EXOGENOUS VARIABLE
EXOMPHALUS
EXONERATE
EXONERATION
EXONERATIVE
EXONIC SPLICING ENHANCER
EXONUCLEASE
EXOPATHIC
EXOPHTHALMOS
EXORABLE
EXORBITANCE
EXORBITANT
EXORCISE
EXORCISE OUT OF
EXORCISM
EXORCIST
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید