دیکشنری
expendable
ɪkspendəbəl
فارسی
1
عمومی
::
مصرف پذیر، قابل خرج
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
EXPEDITION
EXPEDITIONARY
EXPEDITIONARY FORCE
EXPEDITIOUS
EXPEDITIOUSLY
EXPEDITIOUSNESS
EXPEL
EXPEL FROM
EXPELLABLE
EXPELLANT
EXPELLENT
EXPEND
EXPEND FOR
EXPEND IN
EXPEND ON
EXPENDABLE
EXPENDITURE
EXPENDITURE AND REVENUE
EXPENDITURE REFERENDA
EXPENSE
EXPENSE ACCOUNT
EXPENSE IS NO OBJECT
EXPENSES
EXPENSIVE
EXPENSIVELY
EXPENSIVENESS
EXPERIENCE
EXPERIENCE CURVE
EXPERIENCE ECONOMY
EXPERIENCE EXPECTANT OVERPRODUCTION PROCESS
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید