دیکشنری
داستان آبیدیک
exposal
ɪkspozəl
فارسی
1
عمومی
::
ارائه، درمعرض بودگی، روبرو، نمایش، شدگی، اشكار
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
EXPORT DISTRIBUTOR
EXPORT MANAGEMENT COMPANY (EMC)
EXPORT MARKET
EXPORT MARKET DEVELOPMENT GRANT
EXPORT MARKETING
EXPORT MARKETING MANAGER
EXPORT PROCESSING ZONE
EXPORT SALES
EXPORT SELLING
EXPORT TO
EXPORTABLE
EXPORTATION
EXPORTED WATER
EXPORTER
EXPORTS OF GOODS AND SERVICES
EXPOSAL
EXPOSE
EXPOSE OR TO
EXPOSE TO A DISEASE
EXPOSED
EXPOSED TO RISK
EXPOSITION
EXPOSITIVE
EXPOSITOR
EXPOSITORV
EXPOSITORY
EXPOSTULATE
EXPOSTULATE ABOUT
EXPOSTULATION
EXPOSTULATOR
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید