دیکشنری
داستان آبیدیک
extinguishment
ɪkstɪŋgwɪʃmənt
فارسی
1
عمومی
::
خاموش سازی، فرونشانی، نابودسازی، محو
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
EXTERNALLZE
EXTEROCEPTIVE
EXTEROCEPTOR
EXTERRITORIAL
EXTERRITORIALITY
EXTINCT
EXTINCTION
EXTINCTION BURST
EXTINCTION COEFFICIENT
EXTINCTIVE
EXTINCTIVE PRESCRIPT
EXTINGUISH
EXTINGUISHABLE
EXTINGUISHER
EXTINGUISHING CONCENTRATION
EXTINGUISHMENT
EXTIRPATE
EXTIRPATION
EXTIRPATOR
EXTOL
EXTOL AS
EXTOLLER
EXTOLMENT
EXTORSION
EXTORT
EXTORT FROM
EXTORTER
EXTORTION
EXTORTIONARY
EXTORTIONATE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید