داستان آبیدیک

extractive


فارسی

1 عمومی:: شیره‌ ای‌، گرفتنی‌، كشیده‌ شدنی‌، عصاره‌ ای‌، كشیدنی‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 علوم اجتماعی و جامعه شناسی:: استخراجی

Thus, the platform is like a shell, with just the ‘bare extractive minimum – control over the platform that enables a monopoly rent to be gained’ (Srnicek, 2017: 76).

واژگان شبکه مترجمین ایران


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code