دیکشنری
داستان آبیدیک
fainting
fe͡intɪŋ
فارسی
1
عمومی
::
ضعف )كردن(، غش
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FAILURE MODE
FAILURE NEUROSIS
FAILURE PROBABILITY
FAILURE RATE
FAIN
FAINEAT
FAINT
FAINT DEAD AWAY
FAINT FROM
FAINT HEART
FAINT HEART NEVER WON FAIR LADY
FAINT HEARTED
FAINT HEARTEDLY
FAINT HEARTEDNESS
FAINT OF HEART
FAINTING
FAINTISH
FAINTLY
FAINTNESS
FAIR
FAIR AND IMPARTIAL
FAIR AND SQUARE
FAIR COPY
FAIR DEALING
FAIR DISCLOSURE
FAIR ENOUGH
FAIR FACED
FAIR GAME
FAIR HAIRED
FAIR HAIRED BOY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید