داستان آبیدیک

fearless


فارسی

1 عمومی:: بی باک، بی پروا، دلاور، دلیر، نترس، شجاع

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: نترس‌، بی‌ باك‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be, seem | make sb ADV. absolutely, completely, quite, totally, utterly PREP. in She was fearless in her attacks on public figures.

Oxford Collocations Dictionary


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code