دیکشنری
داستان آبیدیک
felt
fɛlt
فارسی
1
عمومی
::
نمدپوش كردن، نمد مالی، پشم مالیده ونمد شده، نمد
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FELLOW TRAVELER
FELLOWLY
FELLOWMAN
FELLOWSHIP
FELLYFELLOE
FELO DE SE
FELON
FELONES
FELONIOUS
FELONRY
FELONWORT
FELONY
FELONY MURDER
FELSIC
FELSPAR
FELT
FELT NEED
FELT SENSES
FELTING
FELTY TEXTURE
FELUCCA
FEMALE
FEMALE CONNECTOR
FEMALE EMPOWERMENT
FEMALE GENITAL MUTILATIONS
FEMALE OF THE SPECIES IS MORE DEADLY THAN THE MALE
FEMALE PLUG
FEMALE SEXUAL AROUSAL DISORDER
FEMALE SEXUAL FUNCTION INVENTORY
FEMALIZE
معنیهای پیشنهادی کاربران
مبینا چگونیان
8 دی 1398
--نام کلمه: felt شناسه کلمه: 33841/0420a043-66a3-4f75-a459-a173c3e4b63b ================================================================ معنی جدید پیشهاد شده ===>> معنی feltتوی جمله ی they never felt week when they were studing. معنی نمد رو نمیده ================================================================
2
0
«
1
»
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید