دیکشنری
داستان آبیدیک
flay
fle͡i
فارسی
1
عمومی
::
پوست كندن از، سخت انتقاد كردن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FLAVOUROUS
FLAVOUS
FLAW
FLAWED
FLAWLESS
FLAWY
FLAX
FLAX COMB
FLAX OIL
FLAX SEED
FLAX TRADE
FLAXEN
FLAXSEED
FLAXY
FLAXY FILAMENTS
FLAY
FLAYER
FLEA
FLEA BITE
FLEA BITIEN
FLEA BITTEN
FLEA MARKET
FLEA WORT
FLEABANE
FLEABITE
FLEAN
FLEAWORT
FLECHE
FLECK
FLECK WITH
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید