دیکشنری
داستان آبیدیک
floatable
flote͡ibəl
فارسی
1
عمومی
::
قابل كلك رانی، شناورشدنی، قابل كرجی رانی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FLLOWHEIR
FLMINGO
FLOAT
FLOAT A LOAN
FLOAT AROUND
FLOAT BOARD
FLOAT BRIDGE
FLOAT FACTOR
FLOAT INTO
FLOAT ON
FLOAT ON AIR
FLOAT STONE
FLOAT STOP
FLOAT THROUGH
FLOAT TUBE
FLOATABLE
FLOATAGE
FLOATANT
FLOATATION
FLOATATION TYRE
FLOATER
FLOATING
FLOATING AUDRESS
FLOATING BEARING
FLOATING CANDLES
FLOATING CAPITAL
FLOATING CARGO
FLOATING CHARACTEP
FLOATING CONTACTS
FLOATING DOCK
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید